شال بافی
از آنجا که تالشان در گذشته مردمی کوچ نشین بوده اند، بیشترین نیازشان را خود تهیه می کردند.بافت شال نیز یکی از نیاز های آنها بوده است چرا که زندگی شبانی و عشایری آنها در فصلهای سرد سال ایجاب می کرد که از پشم گوسفندان خود، برای تهیه پوشاک و…استفاده نمایند.آنها برای بیشتر نیاز های خود از پشم استفاده می کرده اند ، حتی طناب های تالشیان نیز از جنس پشم بوده است. شال بافی در استان های کردستان و کرمانشاه نیز رواج دارد.
شال نوعی پارچه زمخت و تک رنگ است که از پشم گوسفندان در دستگاه شال بافی بافته میشود. شال بافی از هنرهای اصیل و سنتی تالشیها و ییلاق نشینان گیلان بوده است. بهترین نوع شال در دهی به نام کوبولان بافته میشود که حتی قابل رقابت با پالتوهای خارجی است اما متأسفانه این هنر امروز در این منطقه رو به زوال است. (فرهنگ دهخدا)، در فرهنگ عمید میخوانیم که شال نوعی پارچه ساده یا گلدار است که از پشم یا کرک میبافند و یا بالاپوشی که از پارچه پشمی خشن درست میکنند و کشاورزان شال را مانند پارچهای دراز و کم پهنا و دور کمر یا دور سر خود میپیچند.
مواد اولیه شال بافی فقط پشم است .بیشتر پشم مورد مصرف در شال از پشم گوسفندان محلی است و کمتر خریداری می شود،چون اکثر بافندگان شال افرادی هستند که خود گله دارنيستند.تار و پود شال که بصورت پارچه بافته می شود از پشم است و پنبه یا مواد دیگر در آن استفاده نمی شود مگر در بافت سیاه چادر که مقداری موی بز به آن اضافه می کنند.
دستگاه شال بافی:
در منطقه کلور دو وردی است دستگاه به صورت افقی و روبهروی بافنده روی زمین قرار میگیرد. و این دستگاه شبیه دستگاه جاجیم بافی است، به این صورت که دو پایه چوبی به فاصله یک متر از یکدیگر در زمین محکم میشود. دو سر این پایههای چوبی به صورت u ساخته شده تا وردنه که شال بعد از بافته شدن به دور آن میپیچد روی آن قرار میگیرد.
دوک: برای ریسیدن نخ پشم بکار می رود. دوک از جنس چوب ، سبک و در اندازه های 30-40 سانتی متر می باشد که قابل جابجایی است.
شانه یا “شونه سر خود”: برای حلاجی پشم بکار می رود. این وسیله به شکل شانه ای با دندانه های فلزی به طول 15 الی 20 سانتی متر است که به شکل عمودی بر روی یک پایه چوبی یا فلزی افقی سوار است.
چرخ: از یک دوک و یک چرخ و تسمه گرداننده چرخ تشکیل شده است و برلی ریسیدن نخ پشم بکار می رود.در اصطلاح به چرخ” جهره” می گویند.
دفه: شانه ای فلزی یا چوبی نسبتا سنگین که بعد از رد کردن هر پود آن را با دفه می کوبند تا پودها بطور مرتب بر روی هم قرار گیرند.
دستگاه شال بافی: این دستگاه چوبی است و شامل دو ردیف نورد و دو پدال می باشد که در داخل گودال کنده شده قرار می گیرد دستگاه شال بافی هم اکنون بیشتر در روستاهای ” آرده” تالشدولاب ، پره سر و مناطق کوهستانی به تعداد بسیار محدود وجود دارد که مناطق اطراف را پوشش می دهد.
ماکو: یک تخته چوب سبک که در یک سر آن سوراخی برای در گیر کردن پود تعبیه شده و برای عبور دادن نخ یا همان پود از میان دو ردیف تار بکار می رود.
وش تهيه شال بدين صورت است كه ابتدا پشم لازم را از پشم گوسفندان انتخاب و تهيه مي كنند كه خودرنگ مي باشند (سفيد، شيري، قهوه اي، سياه)
در اين انتخاب ها سعي مي گردد تا الياف نرم و بلند مورد استفاده قرار گيرد. سپس پشم را شسته و خشك مي كنند و پس از حلاجي بوسیله شانه، آنرا بصورت نخ مي ريسند. براي رسيدن نخ شال از دوك دستي يا چرخ مخصوص كه در اصطلاح محلي به آن (جهره) مي گويند استفاده مي كنند. اين كار تماماً توسط دختران و زنان انجام مي گيرد.سرانجام نخهاي بدست آمده را كه در اصطلاح تالشي «رشته پو» يا پشم رشته شده ناميده مي شود را به شكل گلوله هاي نخي در مي آورند و اين نخ آمادة بافتن شال يا جوراب مي باشد
دستگاه شال بافي شامل دو رديف نورد بوده و داراي دو پدال نيز مي باشد كه در داخل گودال كنده شده قرار مي گيرد و دراين حالت بافنده روي زمين مي نشيند و ماكو را از بين نخهاي كشيده شده عبور مي دهد و با فشار پدال رديف نورد را تعويض مي كند و دوباره عمل بالا را تكرار مي نمايند و با «دَفِه» يا «شانه سرخورد» رديف هاي بافته شده را با ضربه محكم مي كند. عرض شال معمولاً حدود 40 سانتي متر است كه بصورت پارچه اي بافته
مي شود و سپس آن را از عرض به هم دوخته و با آب صابون پا مي زنند تا بصورت كر كدار و پارچه اي زمخت درآيد و شبكه هاي آن گرفته شود. در اين حالت امكان نفوذ برف و بوران در اين پارچه بسيار كم است. شال مهمترين و بلكه اساسي ترين پوشش شبانان در سرما و كولاك فراوان كوهستان هاي سرزمين تالش است.
نژاد گوسفندان منطقه تالش با نژاد ترکی تفاوت عمده دارد که البته شرایط آب و هوایی هم در آن بی تاثیر نیست.به همین خاطر جنس پشم گوسفندان تالش تمیزتر وسفید تر از سایر مناطق است.رنگ این پشم ها سفید ، عاجی و سیاه است.در تالش شال نقش خاصی ندارد و کاملا یکدست سیاه یا سفید است.

مسگری
مسگری یکی از صنایع دستی کهن ایران است. اشیا و ظروف مسی دست ساز از زمانهای دور در موزهها قابل مشاهده هستند. پیشینه مسگری در ایران حداقل به پنج هزار سال پیش میرسد و به ظن غالب اولین فلز مکشوفه بدست انسان همین فلز مس بوده و اولین فلزکاران نیز ایرانیان بودهاند.از جمله مراکز عمده این هنر شهرهای کاشان، اصفهان، کرمان، زنجان و شیراز میباشد.
صنعت مسگری در کرمان، اصفهان و کاشان و شاید شهرهای دیگر ایران در دوران اسلامی و تا به امروز از رونق و شکوفایی برخوردار بوده به گونهای که در اغلب این شهرها یکی از بازارها با عنوان بازار مسگرها به صاحبان این هنر – صنعت اختصاص داشت. در بازار مسگرهای این شهرها دهها مسگر به قوت بازو و ضرب چکش خود، انواع ظروف، وسایل و اشیا» مسین را میساختند. امروزه در این بازارها هنوز اثاری از این هنر یافت میشود. کشف دو کوره ذوب فلز در محوطه سه هزار ساله «اسپیدژ» در سیستان و بلوچستان نشان داد که مردم اسپیدژ، پیش از تاریخ به هنر مسگری و فلزکاری مسلط بودهاند.
به ظن غالب اولين فلز مكشوفه بدست انسان همين فلز مس بوده و اولين فلزكاران، ايرانيان، پس از اندك مدتي كه آدمي نسبت به اين فلز معرفت پيدا ميكند عيوبي را در آن ميشناسد و در پي برطرف كردن آن بر ميآيد، و در راستا آنرا با قلع در ميآميزد و تا مدتها اين آلايه دستمايه فلزكاري مصنوعات مسي ايران بوده است ، پس از آن آلايه ديگري بنام برنج در تاريخ فلزكاري مصنوعات مسي رخ مينمايد كه ايندو ماده با يكديگر بسياري از آثار فلزكاري ارزشمند ايراني را رقم ميزنند و بعضي از آنها چنان ارزشمند است كه گوئي همسنگ با آثار زرين و جواهر گونه است و همپايه آنها در فلزكاري ايراني جلوهگري ميكند، اين هنر به فراخور زمان فراز و نشيبهائي را به خود پذيرفته است كه به تفضيل در مقاطع مختلف در اين تحقيق سخنان مبسوطي درباره آنها آورده شده است و شايد از مهمترين آنها ظهور اسلام باشد كه در پي آن پس از يك دوره ركود نسبي تحولات مهمي در اين هنر رقم ميخورد.

مضاعف دوزی
مضاعف به معنای دوچندان ، هرچیز دوچندان شده ، دو برابر و افزون… مضاعف شدن دوچندان شدن ، در فرهنگ عمید نیز ، مضاعف دو برابر و دو چندان معنی گردیده است. اما در اصطلاح هنری مضاعف دوزی به دوختی گفته می شود که بخیه ها در دو مرحله روی هم دوخته شده و نیز رنگهای مورداستفاده از نظر تیرگی بر دوخت قبلی مضاعف بوده باشد. این دوخت تاریخچه مشخصی در طول تاریخ ندارد و آثار خیلی کمی از این دوخت به دست آمده است. با توجه به آثار به دست آمده از جلفای اصفهان و آذربایجان غربی و آثار موجود در موزه های ارمیتاژ لنینگراد و متروپولتین چنین برمی آید که این دوخت یکی از دوختهای رایج قفقاز بوده و درسده های سوم تا سیزدهم هجری قمری از رواج نسبی در ؛ قفقاز ، جلفای اصفهان ، آذربایجان غربی و شرقی و اصفهان برخوردار بوده است ولی دامنه رواج این دوخت در شهرهای ایران بعد از جدا شدن قفقاز از ایران محدود گشته و بعد از سده 3 هجری قمری به کلی تولید آن متوقف گردید.
طرح ها و نقوش مورداستفاده در این دوخت را بیشتر: گل و بوته ، نقوش حیوانی ، و اکثراً طرح های هندسی تشکیل می دهد. بخیه هایی که در مضاعف دوزی مورد استفاده قرار می گیرد. گوناگون است به طور مثال بخیه های اولیه که روی طرح زده می شود پردوزی است و بخیه های ثانوی که روی بردوزی زده می شود بستگی به نوع طرح دارد که متناسب با قسمتهای مختلف طرح شامل : بخیه های حصیری با بست مورب یک طرفه ، بخیه های افقی با بست های عمودی ، بخیه های عمودی با بست های افقی و بخیه های حصیری پیچیده با بست های افقی و عمودی است. در مضاعف وزی رنگ مورداستفاده درنخ زیرین ، روشن ترازرنگ نخ ثانویه است که درروی دوخت قبلی زده می شود و رنگ نخ های مورداستفاده حتماً بایستی از رنگ پارچه مورداستفاده ، تیره تر بوده و در واقع رنگ آن مضاعف باشد. در نمونه های دوخته شده در بعضی مناطق مشاهده می شود که جهت بخیه های ثانویه از رنگ سیاه استفاده شده است ولیدر مضاعف دوزی می توان از رنگهای گوناگون تیره با غلظت های متفاوت جهت قسمت های مختلف طرح استفاده نمود. این نوع سوزن دوزی در حال حاضر در قفقاز رایج می باشد.

معرق کاری
تصویری که با چیدن منظم و هموار قطعات کوچک سنگهای رنگی یا سفال در کنار هم ساخته میشود موزائیک نامیده میشود. فرهنگستان زبان فارسی برای موزائیک، واژه پارهچین را تصویب کردهاست.موزائیکسازی یا مُعَرَّقکاری یکی از رشتههای صنایع دستی است. معرقسازی در ایران از سده ۶ هجری و دوره سلجوقیان با ساخت کاشی معرق پیشرفت کرد و در سده هشتم کاملتر و ظریفتر شد. در سده نهم و دهم هجری نیز رشد بسیار زیادی کرد. شهرهای اصلی معرقسازی در این دوره اصفهان، یزد، کاشان، هرات، سمرقند و آران و بیدگل بودند.
هنر موزائیک از دیرزمان شناخته شده بود و تا به امروز نیز کاربرد دارد. در میانرودان و مصر باستان نوعی موزائیک در اندازههای کوچک و برای مصارف تزئینی و زینتی ساخته میشد ولی رومیان آن را چون یک قالب هنری همپایهٔ دیوارنگاری به کار میبردند. صنعت موزاییک سازی توسط هنرمندان صدر مسیحیت ادامه یافت و در اوایل قرون وسطی به خصوص در قلمرو امپراتوران بیزانسی به اوج شکوفایی خود رسید (مثلاً موزاییکهای کلیسای سان وتیله در راونا)
در دایرةالمعارف هنر (نوشته رویین پاکباز)، در تعریف معرق چنین آمدهاست: معرق (موزائیک Mosaic) طرح پیک نما یا انتزاعی ساخته شده از قطعات سنگ، شیشه، سفال، چوب رنگین بر روی دیوار، سقف، زمین و غیرهاست.
انواع معرق
معرق چوب
معرق کاشی
معرق موزائیک
معرقکاری در ایران
در بعضی از منابع به اشتباه گفته شدهاست که معرق چوب برگرفته از کاشی معرق است و معرق در ایران از هند وارد شدهاست. در حالیکه در سبک هندی چوب زمینهٔ کار یک تکهاست و به علاوه جنس چوب از فوفل است..شیوهای کار در سبک هندی به این شکل است که ابتدا طرح را بر روی چوب پیاده کرد و سپس شکلها را بریده و بعد با تکههای مختلف چوب پر میکنند.
طبق آخرین کاوشهایی که در شهر سوخته واقع در زابل انجام گرفتهاست، شانهای پیدا شدهاست که بر روی آن گلی با تکههای چوب کار شدهاست. این شانه متعلق به ۵۰۰۰ سال پیش است. پیدا شدن این شانه دلیلی بر بطلان دو نظریه فوقالذکر میباشد. علاوه بر این طرح گل روی شانه با طرح گلی که بر روی سفالینهها کشف شدهاست یکی میباشد که نشان میدهد شانهٔ یافت شده نمیتواند از جایی وارد ایران شده باشد
در دوران قبل از اسلام قطعات بزرگ چوبی به عنوان بخشی از ساختمان به کار می رفته است. در این دوره چوب به عنوان یکی از فراوان ترین مصالح طبیعی نقش مهمی در ساخت ابزار فنی و کشاورزی و حتی وسایل خانگی ایفا می کرده است. از دوره سلوکیان آثار چندانی در دست نیست و آثار چوبی دوره اشکانی نیز تا حد زیادی شباهت به دوره هخامنشی دارد. در دوره ساسانی استفاده از کلافهای چوبی در ساختمان متداول میشود. در این دوره نوعی رویهکوبی مربعهای چوبی انجام می شده که نقش هندسی و انتزاعی داشته است. نقوش عبارت بودند از نقوش انتزاعی، گیاه و حیوان و انسان.
مهمترین وسایل چوبی که ساخت آنها در قرون اولیه اسلامی متداول بوده عبارتند از کلبهها و ساختمانهای چوبی، کلافهای ساختمانی، ستون چوبی سقفهای کاذب چوبی قابدار، وسایل به ساختمان مثل درب و پنجره، وسایل کاربردی مثل منبر، ابزار آلات صنعتی و کشاورزی.
در آثار چوبی دوره میانی اسلامی که مربوط به حدود قرون پنجم تا دهم هجری است اجزای ساختمانهای چوبی مثل ستون و سقف، وسایل متصل به ساختمان مثل در، پنجره، نرده به میزان زیادی به چشم می خورد ولی آثار کوچکتر مثل جعبه، قاب، رحل، وسایل خانگی، ابزار آلات، وسایل جنگی و شکار نیز کم و بیش وجود دارد. بیشترین نقوشی که در منبت این دوران می بینیم عبارتند از: نقوش هندسی، شیارهای موازی، کتیبه، اسامی ائمه (ع)، شکل محرابی، لچک، ترنج، گل و بوته، ختایی و اسلیمی، شکوفه،برگ، نخل، شمسه، حیوان و انسان .
در اکثر آثار چوبی صفوی میتوان تحولاتی از لحاظ نقش و شیوههای اجرایی ملاحظه کرد. صنایع دستی چوبی این دوره که مربوط به حدود قرن 10 و 12 می باشد از لحاظ فنی بسیار ظریف و بادوام و دارای عملکردی مفید و صحیح هستند و از لحاظ هنری بر اساس نقوش و فرهنگی ایرانی ساخته شدهاند و از طرفی با دقت و نظم اجرا شده. آثار این دوره شامل ساختمانهای چوبی و اجزای وابسته به آن مثل ستون و سقف و در و پنجره و همچنین شامل وسایل کاربردی مثل رحل، جعبه، قاب، صندلی و ابزار آلات صنعتی و کشاورزی و جنگی است. هنر معرق که از دوران قبلی آغاز شده و به طور ساده انجام می شد از این زمان تکامل بیشتری می یابد.
منبت کاری دوره میانه اسلامی در حدی بسیار ظریف و باروسازی و ریزه کاری فراوان دیده میشود و پرداخت آن نیز در حد اعلای خود مشاهده میشود. منبت این دوره بر اساس طرحهای هندسی، شیارهای موازی، خط ثلث و نسخ، اسلیمی و ختایی به سبک ایرانی، نقوش انتزاعی گیاه و انسان و ترنج و محرابی مشاهده میشود.
هنرهای چوبی بعد از صفویه و به خصوص دوران قاجار نه تنها تکامل فنی نداشت بلکه با افت کیفیت فنی نیز روبرو بود. به طور کلی در آثار چوبی این دوره به دو سبک وجود دارد. بخشی که در آن سعی شده از روشها و نقوش دوران قبل پیروی شود و بخشی دیگر که از اصول فنی و هنری آثار چوبی اروپا الهام گرفته شده. در این دوره به دو نوع منبت بر می خوریم. یکی منبت به شیوه صفوی با عمق کم و طرح ایرانی که ندرتا” دیده میشود و دیگری منبت به شیوه فرنگی با عمق زیاد و با نقش پیچک اجرا شده که به میزان زیادتر وجود داشته
معرق
قرار گرفتن قطعات چوبهای رنگی در کنار هم به وجود آوردن طرحی مشخص را معرق میگویند. گاه دیده میشود که در کنار چوبهای رنگی از مصالحی چون عاج، صدف، فلزات و استخوان هم استفاده میشود. به طور کلی معرق به دو گروه اصلی تقسیم میگردد.
الف – معرق زمینه رنگ: اگر در هنر معرق، زمینه کار هم از چوب بریده شود، معرق زمینه چوب نامیده میشود. در واقع طرح اصلی توسط زمینه ایی از چوب احاطه میشود. معرق زمینه چوب به روشهای گوناگونی کار میشود که شامل معرق پازلی، معرق آجری، نازک بری در معرق منبت می باشد.
معرق زمینه جورچین (پازلی)
با همان شیوه معرق چوب کار میشود، فقط زمینه طرح یا کار را به قطعههای پازل مانند بریده، در کنار هم می چسبانند و سپس باز هم برای مراحل تکمیلی به کارگاه رنگ فرستاده میشود.
معرق زمینه آجری: با همان شیوه معرق زمینه چوب کار میشود، فقط تفاوت کار در این است که زمینه طرح به صورت آجری بریده و در کنار هم چیده میشود. آنگاه مراحل تکمیلی را به صورت رایج طی میکنند.
نازک بری در معرق: در این شیوه از معرق، ابتدا قطعات طرح مورد نظر معرق بریده میشود. آنگاه به وسیله اره مویی معمولی برشهای بسیار ظریف و نزدیک به هم در تمامی قسمتهای طرح داده میشود، برشهایی که به فاصلههای میلیمتری در کنار هم داده میشود. سپس چوبهای شکل داده شده در کنار هم بر روی زمینهای از تخته روکش شده و غالبا” بدون هیچ نوع تزئینی چسبانده میشود.
معرق منبت: معرقی که نقشهای آن برجسته است معرق منبت گفته میشود برای ساخت معرق منبت ابتدا همه قطعهها را مانند معرق می برند و بعد آنها رابه طور مجزا به شیوه منبت کاری ساخت و ساز نموده، کنار یکدیگر جفت و جور میکنند. در پایان قطعه را رویزیر کار در محل مربوط نصب میکنند.
ابزار
ابزار کاری که در کارگاه معرق به کار میرود عبارتند از:
اره دست – اره چوب بر – اره فلز – پرس دستی (پیچ دستی) – پیشکار – تیزک – چکش – سوهان تخت – سوهان چوب ساب – کمان اره – رنده دستی- سنگ نفت – گازانبر – لیسه – ماشین پرداخت – مته دستی – میخ
مواد اولیه
برای معرق کاری، وجود انواع چوب با تنوع رنگی ضرورت دارد و در انتخاب چوب باید مواردی چون استحکام و خشک بودن چوب و قابلیت اره شدن و رنده شدن را در نظر گرفت. هم چنین از صدف، عاج، فلزات در معرق استفاده میشود.
مراحل اجرای یک طرح معرق
تخته پشت کار را به اندازه طرح مورد نظر انتخاب کرده، به روی آن یک ورق از نایلون قرار می دهند، انگاه طرح و نقشه مورد نظر را بر روی کاغذ آورده و به وسیله چسب مایع آن را بر روی تخته سه لایی می چسبانند، پس از آن تکههای مختلف طرح با اره مویی بریده شده قطعات مختلف آن را به وسیله میخ سایه بر روی تخته زمینه به طورموقت نصب میکنند. آنگاه قطعات طرح را جداگانه بر روی چوبها با رنگهای مورد نظر به وسیله همان میخ سایه نصب کرده و روی چوب پیشکار قرار داده و به وسیله اره مویی دور طرح را روی تخته بریده و حال قطعه چوب بریده شده را در جای خود مطابق نقشه روی تخته پیشکار به وسیله میخ سایه موقتا” نصب میکنند. بدین ترتیب با این روش همه نقشهای خرد شده را از رنگهای مختلف چوب، صدف و عاج تهیه و جایگزین مدل میکنند. هنگامی که تمام چوبهای رنگی جایگزینی طرح اولیه شده، چسبی از سریشم و پودر امرا تهیه کرده و به وسیله انگشت سبابه روی تمام شیارهای بین تکههای قرار می دهند.
به این طریق تمام شیارهای بین نقوش پر میشود و قطعات به طور کامل به هم چسبیده و ثابت میشود. دراین مرحله میخهای سایه را از روی طرحها بر می دارند و آنگاه نوبت به نایلونی می رسد که قبلا” در زیر کار و روی تخته پشت کار قرار داده شده بود، آن را نیز برداشته و نقشهای چسبیده شده را بر می گردانند و پشت آنها را سمباده نرم می زنند. در نتیجه چسبهایی که از میان شیارها به پشت کار نفوذ کرده، پاک میشود. حال سطح تخته پشت کار را به وسیله کاردک به چسب گرم آغشته کرده، نقشه معرق شده را روی آن می چسبانند و برای ثابت نگاه داشتن آن دو میخ سنجاقی در بالا و پایین آن نصب میکنند. در این مرحله لایهای از نایلون و قطعهای از نمد یا پتوی ضخیم را روی نقشه معرق شده قرار داده ترکیب فوق را در میان دستگاه پرس گذاشته، تحت فشار می دهند و بعد از گونیا کردن تابلو، اضلاع آن را رنده میکنند. سطح تابلو رابه دلیل متفاوت بودن ضخامت چوبهای صنعتی، با ماشین سمباده می سایند تا یکنواخت و صیقلی شود. حال محیط تابلو را به وسلیه نوار چسب کاغذی به طریقی که 2 یا 3 میلیمتر آن از سطح تابلو بالاتر قرار گیرد چسبانده مخلوط پلی استر آماده شده را به طور یکنواخت روی صفحه مورد نظر می ریزند تا کاملا” سطح را بپوشاند. بعد از خشک شدن پلی استر به وسیله سمباده لرزان آن را می سایند تا رنگ چوب از زیر پلی استر ظاهر شود و مجددا” برای شفافیت بیشتر، قشری از پلی استر شفاف بر آن پاشیده و سمباده می زنند. در پایان به وسیله دستگاه پرداخت و مواد جلا دهنده سطح کار را پرداخت میکنند.

|